"چیزهای هست که نمی توان به زبان آوردچرا که واژه ای برای بیانِ آنها وجود ندارد..اگر هم وجود داشته باشد کسی معنای آنها را درک نمی کند...اگر من از تو آب ونان بخواهم تو مرا درک خواهی کرد ،اما هرگز این دستهای تیره ای که قلبِ مرا در تنهایی گاه می سوزاند وگاه منجمد می کند درک نخواهی کرد..."
فِدِریکو گارسیا لورکا
کی فکرشو میکرد ...؟؟؟
۱ ماه قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر