۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

آمستردام یا صحرای سینا


آمستردام از قدیم و ندیم محل رفت و آمد  کشتی و قایق و رفت و آمدهای دریایی بوده.این جوری که میگن از قرن دوازدهم میلادی کار کردن روی کشتی از مشاغل خطرناک محسوب میشده و  خیلی از کسایی که رو آب کار می کردند جدی جدی رو آب بودند و هیچ وقت به منزل برنمیگشتند. وقتی هم که بعد از سه چهار ماه به خشکی آمستردام  می رسیدند تنها چیزی که برایش له له میزند زن بود. داستان عرضه و تقاضا این شهر رو به صورت تاریخی تبدیل کرد به محل روسپی گری بود. هنوز هم یکی از جاذبه های توریستی این شهر خانومهایی که در ویترینها واستادند . 
از دفتر اطلاعات توریستی می پرسم اینجا محله قدیمی اش کجا هست؟ می پرسه دنبال چی هستی که بگم ...بهش توضیح میدم که ساختمون ، خونه ، قصر ، باغ و... بهم نشون میده که مابین کانال ها بگرد ، پیدا می کنی!
هنر، ون گوگ یا به قول خودشون ون خوخ ، ماریجوآنا، صد کیلومتر کانال آب،گل لاله و بی شمار دوچرخه دوچرخه ها، هیاهو و سرزندگی توی یک شهر جمع شده و شده آمستردام. حشیش و گرس به هر فرم و صورتی که میل داشته باشید در کافی-شاپ ها سرو میشد. منوهای رنگاوارنگ و طعمهای جورواجور. در کیک و بیسکوئیت و آب نبات چوبی هم مارجوآنا پیدا میشد، تا بقیه مواد توهم زا: قارچ های جادویی و قرصهای فضایی !! توی این یادگاری فروشی ها پیدا میشه. بعضی خیابونها را کافیه بو کشید و دیگر هیچ.
جاب ترین قسمتش این بود که هر جا می گشتیم سر از میدان داآم در میاوردیم ، یاد قوم بنی اسراییل افتاده بودم و صحرای سینا

هیچ نظری موجود نیست: