۱۳۹۲ آبان ۲۳, پنجشنبه

امروز وسط سلام و صلوات اهالی لابراتوار، زیر شر شر بارون به دیدار استادم شتافتم . ولی  نتیجه اش این بود که دیدار زیر بارون دیدار خوبی نیست ، اون هم با استاد..اول این که دیر میرسه !، دوم اینکه وقتی میاد جیش داره ، می پره تو دستشویی و از همه بدتر چون دیر اومده و کارت رو هم درست نخونده و در عین حال کلی کار مهم تر هم داره ، دوست داره زودتر از دستت راحت بشه....ولی مودبانه و این رو خیلی خوب فهمیدم.
همین دیگه

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اون کامنتت رو خوندم بعد فیسبوک بعد وبلاگ، اینهمه مدت مینوشتی!؟ خبر نداشتم البته آدمها گاهی رو مود هستن مثل الان من، یه خاطره از استاد سهرابی داشتم سر امتحان ریاضی یک، چقدر بزرگوار بود و من چقدر بیجنبه، بهشون سلام برسونید و بعد از 27 سال ازشون تشکر کنید و از طرف من عذرخاهی کنید