دراکتبر 1990 به مردم آلمان شرقی اجازه داده شد که کشور رو ترک کنند. خارجی ها کلی تعجب کردند که مردم آلمان شرقی واقعا میتوانند کشور را ترک کنند و به غرب بروند؟ این به معنی سقوط دیوار بود.
دقایقی بعد از پخش خبر، هزاران نفر از مردم برلین شرقی به طرف دیوار سرازیر شدند و در برابر گذرگاههای مرزی صف بستند..
چند روز بعد آلمانی ها چه غربی و چه شرقی از دو طرف دیوار شروع به خراب کردن دیوار کردند. دیواری که ۲۸ سال شهروندان برلین شرقی را محاصره کرده تبدیل شد به بنایی مضحک و تودهای عظیمی از سنگ و بتون. این دفعه که برلین بودم ، کاملا مشخص بود که این دیوار تبدیل شده به یک جاذبه توریستی ، از ویزای عبور نمادینی که در ازای پرداخت پنج یورو صادر می شد تا تکه های بتنی دیوار که فروخته میشه.
جالبه که با گذشت بیست سال از اتحاد دو آلمان و الحاق پنج استان آلمان شرقی ، با پیاده روی در شهر کاملا مشخص هست کجا آلمان شرقی بوده و کجا غربی.این تفاوت وتمایز تو برلین نمود بیشتری داره ، سیستم حمل ونقل،دانه بندی ،تراکم، نمای ساختمانها و.... همه و همه شهرسازی کمونیستی .
با مردم هم صحبت می کنی به نتیجه می رسی که شاید رونلر اشتانر راست گفته که دیوار واقعی که تو کله های مردم هست خیلی قوی تر و محکم تر از دیوار نمادین بوده و هست.
۲ نظر:
be inke paris zendegi mikoni ghebte mikhoram:))))
فقط سکه نیست که دو رو داره، اینجا هم مجموعه ای است از خوبی ها و کاستی ها:-)
ارسال یک نظر