۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه

پاریس !!!!:-).:-(


ارنست همینگوی  توی کتاب پاریس جشن بیکران گفته :
"اگر بخت یارت باشد و در جوانی در پاریس زندگی کرده باشی، باقی عمرت را در هرکجا بگذرانی، با تو خواهد بود، چون پاریس جشنی است بی کران"
خواستم شروع کنم به رقصیدن، وکجا میشه رقصید بهتر از کتابخانه و کافه! شنبه رو با یک دوست نسبتا قدیمی فرانسوی بیرون بودم و یک شنبه صبح زود قهوه ام رو سرکشیدم و کتابهام رو زدم زیر بغلم که برم کتابخونه ژرژپمبیدو! ظاهرا یکشنبه ها کتاب خونه های زیادی باز نیستند و ملت کتابخونه رو سرآزیر میشند  به سمتش( که البته من اسمش رو گذاشتم شوفاژخونه). یک صف طولانی ورود و من که سرم توی کتابم بود و فکرم پیش  گرامشی *  .یک دفعه احساس کردم که زیر پام خیسه. اثری از آثار بارون آسمانی نبود ولی ظاهرا یک آقای الکلی و مست که اون هم تو صف بود و چندان فاصله ای با من نداشت. هیچ جا رو بهتر از اینجا و حال من برای جیش کردن  پیدا نکرده بود! ممنونم آقای همینگوی


* نظریه پرداز مارکسیست

هیچ نظری موجود نیست: