۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

بانک ، مرکز فرهنگی، کلیسا سن سوپلیس، لابراتوار، بارون، تولد بابا....امروزِ من
روز کارگر مبارک

۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

 توی زندگی آدمها زخم هایی هست که میخواره .
مدتیه  زخمی از زخم های زندگی ام سر باز کرده  و دچار خارش شده. از اونم بالاتر با فصل بهار و این هوای ناهمگون هم حال نمی کنم. دوست دارم زود زود بگذره ...

۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

فکر کنم دختره لباسهای منو برداشته پوشیده:-)

۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

اندر احوالات دوستی های این روزها


بعضی ها را باید پرستید :
- آنهایی که وقتی شبیه خون آشام میشی و دندان های خون چکانت را به مردم نشو ن میدی تا ثابت کنی علاوه بر اینکه گاز می گیری موجود خطرناک و بسیار خفنی هم می باشی ، لبخند آرامش بخشی حواله ات می کنند و سه سوت تشخیص می دهند که این جینگولک بازی هایت برای این است که دنبال کسی می گردی که بشه دو کلمه با او حرف زد و پشیمان نشد ، کسی که آآآآآآخی و ااااااوخی های الکی برایت بُقچه پیچ نکند ، مهربانی های آب دوغ خیاری اش را رو نکند ، کسی که فقط گوش کند و گوش کند و گوش کند تا باری از روی دلت برداشته بشه  .

- آنهایی که آفریده شدند تا لب و لوچ همیشه آویزانت را در یک چشم برهم زدن بالا بکشند و قدرت عجیب و غریبی در این کار دارند ... آنهایی که می توان با آنها ، ساعت ها به تمام عالم و دار و ندارش خندید و خندید و خندید . می توان هزاران هزار خاطره بیرون کشید و قهقهه زد ، خاطره هایی از روزهای خوش ِنه چندان دور .....

- آنهایی که همواره منتظر دیدن خنده های هزار ولتی ات هستند ، آنهایی که ضد ضربه اند و بی محلی ها ، خودسری ها ، اخم و تَخم ها و لوس بازی هایت را نمی بینند و با مهربانی تابلوی خطر مرگ را از روی جسمت بر می دارند و گلهای رنگی روی روحت می کارند و تضمین می دهند که روزهای سخت تمام می شود .

بعضی ها را باید پشت وانت سوار کرد و فرستاد جایی که عرب نی  می انداخت :
- اونهایی که همواره در حال دلخور شدن از عالم و آدم هستند و دائما بین گذشته و حال دوچرخه سواری می کنند ... هی از حال به گذشته میرند تا یک چیزکی برای ناراحتی پیدا کنند و از کاااااه کووووه بسازند و دوباره به زمان حال برگردند ! هیچ وقت هم معلوم نیست چه مرگشان است که برای یک بار هم که شده ، ماتحتشان را روی زین دوچرخه شان نمی گذارند و به سمت آینده رکاب نمی زنند و بی خیال گذشته نمی شوند ! آنهایی که هرچند وقت یکبار یک قبر کهنه  رو می شکافند و برای خودشو ن سوژه می سازند .
- اونهایی که چشم دیدن شادی و سرمستی های دیگران را ندارند و در یک چشم برهم زدن قادر به پُکاندن هفت جد و آباد بقیه می باشند ! همان کسانی که پیتیکو پیتیکو می آیند و می چزانند و اشک ملت را در می آورند و پیتیکو پیتیکو کنان می روند و چشم هایشان هم از این پیروزی برق می زند .
- اونهایی که همواره در حال زرنگ بازی هستند و اصلا به حرف اولیا و انبیای الهی گوش نمی دهند که فرموده اند : زرنگ بازی چیز خیلی بد و جیزی است ... .
- اونهایی که امروز هستند اما هیچ تضمینی وجود ندارد که فردا هم باشند ... آنهایی که باید در مقابلشان خودت را به خریت بزنی تا یادت نیاید که چقدرررررر چرندیات بافته اند و همیشه در روزهای بسیار سختی که باید دیده می شدند ، شنیده می شدند ، غیب شده اند ! چنین آدمهایی به درد دوستی که نمی خورند هیچ ، باید انداختشان ترک وانت و تبعیدشان کرد به همان جایی که عرب نی اش را انداخت .
از میان آدمها هم باید خوب هایشان را سوا کرد ... بقیه شان ؟! باید ریختشان توی همان کیسه زباله های بزرگ و محکم گره زد و ساعت نه گذاشت دم در....

۱۳۹۲ فروردین ۱۸, یکشنبه

گفت خیلی میترسم
 گفتم چرا ؟
 گفت چون از ته دل خوشحالم...
این جور خوشحالی ترسناک است…

پرسیدم آخر چرا
و او جواب داد وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!
بادبادک باز
خالد حسینی

۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه

عسل بدیعی رفت، در سه روز گذشته این سومین خبر مرگی هست که شنیدم.
اولی و دومی خیلی سنشون بالا بود ولی این آخری احتمالا اور دوز کرده بوده ! مسمومیت دارویی، بیمارستان لقمان ، یک زن جوون، همه و همه یعنی مرگ خود خواسته، ظاهرا با پای خودش رفته ....