۱۳۹۳ خرداد ۱۵, پنجشنبه
۱۳۹۳ خرداد ۱۰, شنبه
۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه
۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه
۱۳۹۳ فروردین ۱۷, یکشنبه
۱۳۹۲ اسفند ۱۴, چهارشنبه
۱۳۹۲ اسفند ۴, یکشنبه
وقتی صجبت از سختی های غربت هست همه از موقع هایی صحبت می کنند که حالشون خوب نیست، دلشون گرفته و افسرده هستند . آه می کشند که کاش یک دوست داشتند تا باهاش درد دل کنند و بعدش حالشون بهتر بشه. یه موقعیت های دیگه ای هم هست که متفاوت هست ولی باز به همون آه کشیدن منجر می شه. اونم موقع هایی است که شادی. یه اتفاق خوب برات افتاده و داری از خوشی بال در میاری ولی کسی را نداری که با هم دیگه خوشحال باشیم.... همین خوشی تو دلت باد می کنه و قلمبه می شه از بس تو خودت می مونه. انگار نه انگار که تا چند ساعت پیش خوش خوشانت بوده و باز هم دلت میگیره....
۱۳۹۲ بهمن ۱۵, سهشنبه
۱۳۹۲ دی ۲۹, یکشنبه
۱۳۹۲ دی ۲۰, جمعه
۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه
۱۳۹۲ دی ۱۳, جمعه
هرگز نگرد ، نیست
در پشت چار چرخه ی فرسوده ای کسی
خطی نوشته بود:
“من گشته ام نبود. تو دیگر نگرد ، نیست!”
این آیه ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت.
چشمم برای این همه سرگشتگی گریست.
چون دوست در برابر خود می نشاندمش.
تا عرصه ی بگو و مگو می کشاندمش.
-در جستجوی آب حیاتی؟در بیکران این ظلمت آیا ؟
در آرزوی رحم; عدالت;دنبال عشق؟
دوست؟…
ما نیز گشته ایم
“و آن شیخ با چراغ همی گشت”
آیا تو نیز-چون او- انسانت آرزوست؟
گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جستجوست.
پویندگی تمامی معنای زندگی است.
((هرگز نگرد نیست))
سزاوار مرد نیست…
فریدون مشیری
خطی نوشته بود:
“من گشته ام نبود. تو دیگر نگرد ، نیست!”
این آیه ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت.
چشمم برای این همه سرگشتگی گریست.
چون دوست در برابر خود می نشاندمش.
تا عرصه ی بگو و مگو می کشاندمش.
-در جستجوی آب حیاتی؟در بیکران این ظلمت آیا ؟
در آرزوی رحم; عدالت;دنبال عشق؟
دوست؟…
ما نیز گشته ایم
“و آن شیخ با چراغ همی گشت”
آیا تو نیز-چون او- انسانت آرزوست؟
گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جستجوست.
پویندگی تمامی معنای زندگی است.
((هرگز نگرد نیست))
سزاوار مرد نیست…
فریدون مشیری
اشتراک در:
پستها (Atom)