۱۳۹۱ مهر ۷, جمعه

نرم نرمک یک سال دیگه بر من گذشت!
کیک لیمویی من!
یک سال بزرگ تر شدم.پیش بینی می کردم که تولد تنهایی داشته باشم.این دفعه که از تهران برگشتم ،ذهنم خیلی شلوغ پلوغ بود و کم کم داشتم قاط می زدم .این غریزه زنانگی ام  هم که کاملا سرکوب شده ، در طی این مدت شده بود صدای وجدانم ....اما ظاهرا آدم خوش شانسی هستم که دوستان دوست داشتنی دارم که  تنها م  نگذاشتند بخصوص  در این دو سه هفته گذشته.روز تولدم هم با یک اتفاق هیجان انگیز شگفت زده ام کردند،الان هم که بهش فکر می کنم احساس می کنم که خوشی با هم بودنمون تو دلم رسوب کرده.
کلی کادوهای رنگ و وارنگ  یک جفت گوشواره خوشگل  نقره، اینجوری که دوستم می گفت از مدل جواهرات بر بر ها هست ...فعلا تصمیم نداشتم الجزایر برم ولی حالا موضوع فرق می کنه و به بهانه گردن بند  این گوشواره ها هم که شده باید بشتابم  ...  ده تا تویوپ رنگ آّبرنگ و قلمو وکاغذ، کلی عاشق شدم که نقاشی های کویری ، دریایی داشته باشم . یک بسته پر از لوازم آرایش خوشبو ،مثل اینکه فهمیدن من لوازم آرایش را بیشتر بخاطر بوهاشون دوست دارم تا رنگ و لعابشون.. البته چندتا کتاب....
عصر هم مهمون بکی از دوستان بودم در کافه ای نزدیک به خانه...تفصیر من نبود که ترجیح دادیم بریم  جایی نزدیک خونه من ،پیش اومد.
شب هم داشتم با دوستم صحبت می کردم که در اتاقم زده شد و در وسط کلی هیجان و تعجب یک کیک لیمویی از طرف یک دختر دوست داشتنی گرفتم.
دنیای مجازی هم که خدا عمرش بده این فیس بوک روباعث شد  نارسیس پیش نارسیس کم آورد!

۱ نظر:

آقاخانی گفت...

زادروزتون مبارک. خوشحالم که روز و شب خوبی داشتین. به امید تولدهای بعدی همراه با سلامتی و شادی.