۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

مصایب بی شمار

یکه لنگه دیگه دنیا سی و چندتا معدن چی زیر زمین گیر کردند مثل اینکه داستان های ژول ورن داره تکرار میشه ، همه براشون پیغام می فرستند و دعا می کنند .طرح می دهند ،که من هم امیدوارم هر چه زودتر بیاند بیرون و یک دنیا رو از نگرانی در بیارند. بعدها هم کلی تقدیر میشوند و مجسمه شون ساخته میشه ، مدال می گیرند واز سرنوشتشون فیلمها ساخته میشه...حقشون هم هست. این سر دنیا توی این شهر فرنگ ،من از پریروز( یعنی از وقتی که برگشتم) نه آب گرم داشتم و نه اینترنت. رفتم سراغ در و همسایه که من آب گرم ندارم. گفتند یک ماه هست که آب گرم نیست ،پایین تابلو اعلانات رو ببین ،نوشته آخر سپتامبر وصل میشه ،چشممام چهارتا شده بود که اینها چیکار کردند این مدت!!!!!! .رفتم دیدم خیلی شیک و در کمال خونسری هم تو تابلو زدن که احتمالا ظهر سی سپتامبر یا شب سی و یکم وصل میشه .معنیش اینه که سوال بیجا نکنید ، همینه که هست .اینترنت رو که با فلاکت راه انداختم ولی جدی جدی نمی تونم با آب سرد دوش بگیرم .
حالا خداییش وضع من بدتر از معدن چی های شیلییایی نیست !!!

۱ نظر:

بهرنگ گفت...

خداییش فک می کنی وضعت بد تر از شیلیایی هاست؟واقعن که