۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

من تکه‌ تکه های زندگی رو دوست دارم . همين تکه‌ها که اين روزها دارم زندگی‌شان می‌کنم. همين تکه‌هایی که خوب و نه چندان خوبش رو خودم ساختم و تماما مال من هستند، بی هيچ دخل و تصرفی.
همين خلوتی که اینجا دارم و همچین خلوت هم نیست. همين‌ تکه‌پاره‌هايی که با سعی می کنم مثل نخ‌های رنگی‌رنگی به هم بدوزمشون.مثل این که یک نقاشی کلاش دارم می سازم .ترکیب رنگ های مختلف از جنس های مختلف .هر روز تابلو ش می کنم و می گذارم جلوی چشمم که امروز چه کردم با خودم.بهش می خندم و گاهی هم غصه دار میشم .می‌خواهم بگويم زندگی با تمام بالا و ‍‍ پایین هاش و خسيسی‌هاش يک‌وقت‌هايی کم می‌آورد، وا می‌دهد. بعد اين‌جورها اتفاق‌های زندگی ما خود خودت میشه، صاحبش هستی. روزهاش و شب‌هاش و تکه‌لحظه‌های ناب‌اش می‌شوند مال تو، مال خود خودت. کافی‌ هست که بلد باشی خط وربط خودت رو پیدا کنی یا بهتر بگم صاحب امضای خودت باشی.

هیچ نظری موجود نیست: