۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

مجلس ملی






امروز به کمک هماهنگی یکی از دوستان فرانسوی ام، رفتم l'Assemblée nationale رو دیدم که میشه مجلس ملی اینها و مجلس شورای اسلامی ما. من جز‌ء یک گروه سی نفری به عنوان بازدید کننده رفته بودم. مثل همیشه دیر رسیدم و نفر آخر بودم.راهنمای ما یکی از نماینده های مجلس بود اینطور که می گفت ازبخش غرب پاریس(منطقه نسبتا بورژوایی) .داشتم گیج می زدم که داستان چه مدلی هست خودش اومد جلو دست داد و خودش رو با اسم کوچیک معرفی کرد .بعد هم یک بازدید دو ساعته شروع شد ، اول یک فیلم نیم ساعته از سیستم کار مجلس و مراسم و قسمتهای مختلفش تا تاریخچه واهدافش.بعد هم سالن ها، حیاط ، حیاط خلوت وسالن اصلی و کتابخونه با جزییات تمام نشون میداد.توضیح مجسمه ها و فرسک های دیواری ونقاشی ها.جوری با اشتیاق توضیح می داد که از هیجانش می تونستی حس تعلق رو احساس کنی......داشتم برمی گشتم یاد مجلس خودمون افتادم و نماینده های خودمون.....یک بار به اتفاق دوستی که مشکلی داشت و می خواست نماینده شهرش رو توی مجلس پیدا کنه رفتیم بهارستان، نگاه از بالاشون و حس برتر بینشون رو فراموش نمی کنم.یک جوری برخورد می کرد که انگار از آسمون اومده پایین.شاید هم حق دارند واقعا برتر هستند که خیلی کارها می کنند برای بودنشون.....


۱ نظر:

ناشناس گفت...

نگاه از بالا و حس برتری در تمام روابط اجتماعی ما جایگاه تثبیت شده ای داره!‌ 
این رفتار «نمایندهای خودمون» نماینده رفتار خودمون و فرهنگمونه... ایرانیها تا بودند و هستند به هم دیگه و دیگران فخر فروختند برای دلیلهای تخیلی!
استاد دانشکده خودشو برای کارمند دانشگاه میگیره، دانشجوی دکترا خودشو برای دانشجو لیسانس میگره، دانشجوی لسانس خودشو برای دیپلمه میگیره، و دیپلمه هم خودشو برای انسانهای بی سواد. بعد همین آدمها با عقدهای متعدد یه کاریه میشن و تمام این رفتارهای نا همجار رو از خودشون نشون میدن ...