۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

قتل،قاتل، مقتول

دیشب خواب دیدم که قاتلی هستم فراری  و در حال فرار.در تلاشم که مدارک قتل را از بین ببرم و از طرفی هم کلی عذاب وجدان داشتم . تمام شب را تو ترس واسترس گذراندم . نزدیکای صبح وقتی از خواب بیدار شدم بی نهایت خوشحال بودم از این که قاتل نیستم ، خیلی خیلی زیاد.  الان خیلی خوشحالم. انگار بقیه درگیری های ذهنی ام  بعد  از این خواب تبدیل به یه سری  موضوع های احمقانه شدند. خدایا شکرت. قاتل نیستم.

۱ نظر:

saraka گفت...

nemidonam bekhandfam ya na vali darket mikonam adam az in khaba mibine khoshhal mishe ke bidar shode