۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

این فرانسوی ها چه کارها که نمی کنند.
شمال پاریس یک جورهایی منطقه خطر محسوب میشه، وقتی با مترو به سمت شمال پیش میری ، هرچی به آخر خط نزدیک و نزدیکتر میشی باید کیفت رو محکم تر ومحکم تر بغل کنی و بیشتر مواظب اعمال و رفتارت باشی . حالا در انتهای همچین شرایط و وضعیتی یک بازار مکاره هست ، که همه چی  میشه پیدا کرد ...یعنی از شیر مرغ تا هر چی که بشه خواست.
چند روز پیش که داشتم دنبال جاهای دیدنی می گشتم ، دیدم یکیش همین  هست .امروز با دوستم ، قرار گردش آخر هفته رو اونجا گذاشتیم. من کیفم رو بغل کرده بودم و اون هم کوله پشتیش رو سفت چسبیده بود ..وضعی بود رقت بار.
از طرفی هم جالب بود ...رنگین کمانی از فرهنگ های مختلف بود. دوستم می گفت همونطوری که به توریست ها همه چی رو گرون تر می فروشند اینجا هم به ما فرانسوی ها گرون تر می فروشند!
دکه هایی بود که فقط کفش سفید می فروختند.دکه هایی که لباس و پارچه های آفریقایی تا دکه ای که کتاب های مذهبی اسلامی و عطر مشهدی های خودمون! یک بخشی هم داشت که عتیقه فروشی بود ، از وسایل ریز تا مبلمان وکمد های قدیمی و آباژور و فرش. چه فرش های ایرانی قدیمی و خوشگلی .هر دفعه که به دوستم داشتم در مورد فرشی توضیح میدادم. می دیدیم که فروشنده ایرانی هست و شروع می کردند از ایران تعریف کردن.
توی یکی از این آنتیک فروشی ها هم یک شاهزاده سعودی داشت خرید میکرد، خدا رو شکر شاهزاده ندیده هم از ترک دنیا نمی کنم. همراه  شازده خانم چند نفری محافظ هم بود که همراهیش می کردند.


این بازار که بهش میگن مقشه اِپوس، گذشته از فضای بازار بودنش ، روح متنوع و سیال داشت. پیشنهاد میکنم برید زیارت، ...

۲ نظر:

حقوقدان پاریسی گفت...

این مقشه واقعا بازار مکاره است، معجونی از همه چیز و همه کس.

http://phonethe.blogspot.com/ گفت...

دوست داشتم ، و چه خوب شما هم تجربه کردید