۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبه

امسال اولین ماه رمضانی هست که من تهران نیستم! حال وهوای سحر و شب زنده داری هاش رو دوست داشتم و از اون دوست داشتنی تر ، افطار های دور هم بود که پنج نفری با هم بودیم اگر هم که مهمانی ما رو همراهی  می کرد که چه بهتر .با پخش شدنمون دور دنیا فکر کنم این فصل از زندگی هم فقط خاطره شد و رفت . افطار ها رو دوست داشتم با دعای ربنای شجریان که این سالها صدا وسیمای ایران همون رو هم از ما دریغ کرده بود.....
امروز اولین روز ماه رمضان بود و تقریبا همه مسلمونهای لابراتوار ما روزه بودند....
اینروزها سهم من از مهماني با شكوه خداوند فقط دعاي ربناي نابي است كه همراه با عطر صداي شجريان گلاب زنان وقت افطار سرک ميکشه ... شنيدن دعاي ربنا با صداي او براي آموختن تمام درسهايي كه به رمضان و ميزباني خدا ختم مي شود براي من كافي است !

۱ نظر:

saraka گفت...

kheili ghashang neveshti vaghaan hesso havaye mah ramezon kheili khobe,shirinihash ham bah bah, man hamishe dost dashtam mah ramezon mehmon dashte basham.