۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه


امروز از صبح چندین مرتبه در روز مچ خودم رو گرفته باشم  و اینکه برای خودم تکرار کردم هی اخم نکن  ؛ وسط پیشونی‌ت خط می‌افته ؟ ! 
بیش از یازده بار در دوساعت و هر دفعه‌اش صدای و صورت  آدمهایی که که اولین‌بار بهم گفتند : اخم نکن ؛ توی گوش‌ و چشمم میاد . بعضی جمله‌ها با اشخاص هست که معنی بیش‌تر و عمیق‌تری پیدا می‌کنه و تا منتهی‌الیه سلول‌های خاکستریت فرو میره و همه‌ش تداعی‌ می‌شه .
اینروزها از صبح جلوی کامپیوتر هستم، حالا چقدر کارم پیش میره، بماند ، ولی هستم با اینکه خستم

هیچ نظری موجود نیست: