۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

مجمع سالانه





امروز کاملا به فنا رفت و اپسیلنی کار نکردم. مجمع عمومی لابراتوار ما بود ودر این مواقع نیاز به  سیاهی لشکر بیداد می کنه، پس از  دانشجویان دکترا هم دعوت شده بود که بیایند و صندلی های خالی رو پر کنند.سه ، چهار ساعتی جسمم در جلسه بود و خودم  هر جایی بودم به غیر از جلسه .بخش هیجان انگیز جلسه ،آخر برنامه بود و آشنایی با آقایی که استاد یک شعبه دیگه لابراتوار ما بود ،این آقا به صورت اختصاصی در مورد تاثیر حافظ بر گوته شاعر آلمانی کار می کنه، ...مکالمه ای بس دلچسب داشتیم و از وایمار شروع شد و به سمرقند و بخارا ختم شد.البته ظاهرا ادامه داره، چون این هفته داره میاد لابراتوار ما که بیشتر با آشنا بشیم. آقاه بهم میگه راست میگن توی خونه همه ایرانی ها دو تا کتاب هست، قران و دیوان!
شهر وایمار محل زندگی گوته بوده و جلوی کتابخونه اصلی شهر دو تا صندلی سنگی گذاشتند و یک غزل هم حافظ  روی زمین ،که تا دنیا هست بشیند و صحبت کنند.




هیچ نظری موجود نیست: