۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

یک جایی می خوندم که ، گشودن سرزمین های جدید نا ممکن است مگر آنکه انسان آماده باشد لنگرگاه امن نظریه های مقبول را ترک کند و خطر جهشی را به جلو که آینده اش نامعلوم است پذیرا باشد....یعنی من در این وضعیتم!!!!
امروز شیرین کام شروع شود و شیرین تر شد. چرا؟
یکی از همکارهای الجزایری ما که مابین اینجا و اونجا در رفت و آمد هست رو صبح دیدیم .قدیم ها، آن مرد با اسب آمد ، آن مرد با داس آمد، بود....امروز شده بود ، آن مرد با ابرفرانس آمد ،آن مرد با انواع شیرینی های  خیلی خوشمزه آمد. جدا دستش درد نکنه، من هم که از شناخت فرهنگ  ها رو از خوراکیها شروع کردم، بسی خرسند بودم.
بعد از ظهر هم  رای شماری انتخاب رییس لابراتوار برای سال ۲۰۱۴ بود.این دفعه قراره یک خانم مدیر باشه که شهرساز هم هست. نسبتا جدی  و دینامیک!
انقدر حرف واسه گفتن دارم ، نمیشه که  گفت ....ولی به نظرتون میشه آرزو کرد که تا ۲۰۱۴ من دیگه اینجا دانشجوی دکترا نباشم .....

هیچ نظری موجود نیست: