۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

قدیم ها  که  دختر بی سر وصداتری بودم ....وقتی ازم می پرسیدن چرا ازدواج نمی کنی؟ یا این رشته ای که میخونی یعنی چی و چه کاربردی داره؟ آخرش چه کاره می تونی بشی؟ کلافه می شدم .... ولی حالا دیگه به این سوالا عادت کرده ام. قبول کرده ام مردم دوست دارن این سوالا رو بپرسن و هیچ وقت هم تمومی ندارد. ازدواج کنی می پرسن: کی بچه دار بشی؟ بچه ات کدوم مدرسه می ره؟ برای بچه ات کدوم معلم کنکور را گرفتی؟ برای بچه ات زن نمی گیری؟
 وقتی توضیح می دم و بازم نمی فهمن عصبی می شم. نهایت با نگاهشون بهم می گن: خدا عقلت بده! تو که اصلا تو باغ نیستی! بعضی هاشون هم که خیلی شجاع اند درقالب نصیحت بهم می گن: پشیمون می شی. از ما گفتن!

هیچ نظری موجود نیست: