۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

دفاع

و آخر اینکه یادت باشد اگر کل خلقت تیمارستانی بزرگ باشد، دوست تو کسی ست که نام بیماری اش با تو یکی ست، حتی اگر نسخه اش متفاوت باشد...
این جمله رو نمیدونم کجا خوندم و از کی هست ولی هر چی هست ،من پارافش می کنم .
توی لابراتوارمون با یک دختر مراکشی دوستم ، به طرزی که به این نتیجه رسیدم که راست میگن همدلی از همزبونی بهتره ، خوبیم با هم کلا،.. زیادی مهربونه...
وقت دفاعش معلوم شده و آخر دسامبر دفاع می کنه. این بچه رو استرسی گرفته بی انتها، نه تنها خودش که من هم هیچ حال خوشی ندارم و من از اون بدتر! من اروم و قرار ندارم ...از اول این هفته ،من و دوتا دیگه از بچه ها سرگرم آماده کردن ابزار و اسباب جنگ هستیم. همه جوره!

۱ نظر:

یاسر دیانتی گفت...

کلا از نوشته هات خوشم اومد و از کلیت کارت. آفرین نوشتن رو ادامه بده استعداد خوبی داری خانم مهندس عزیز.